کد مطلب:109032 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:109

خطبه 110-در نکوهش دنیا












[صفحه 85]

خطبه القوارع اما پس از ستایش خداوند من می ترسانم شما را از دنیا پس به راستی آن شیرین و سبز است پیچیده شده است به خواهشها و اظهار دوستی كرده است به نعمتهای زودگذر و به شگفت آورد به زیورهای اندك و آراسته گشته به آرزوها و آرایش یافته به فریب دادن پایدار نماند شادی آن و ایمن نتوان شد از درد مصیبت آن فریبنده است ضرر رساننده است تغییر یابنده است زائل شونده به سر آینده هلاك كننده خورنده اخذكننده است به فریب تجاوز نمی كند وقتیكه رسید به آخرین آرزوی صاحبان رغبت در آن و صاحبان خوشنودی به آن از اینكه باشد همانطور كه فرموده خداوند بزرگ مثل دنیا مانند آبی است فروفرستادیم آن را از آسمان آمیخت به آن گیاه زمین و برگشت خشك در هم شكسته پراكنده می كند آن را بادها و هست خداوند بر هر چیز توانا نبود مردی از آن در سروری مگر در پی آورد او را پس از آن گریه ها و روبرو نشد از شادمانی آن برسیدن نعمتی مگر داد او را از سختیهای خود شدتی و نبارید بر او در آن باران نرم آسانی مگر ریخت بر او ابر مصیبتی و سزاوار است هرگاه بامداد كنند برای او داد گیرنده آنگه شبانگاه كند برای او تغییر یابنده و اگر طرفی از آن بسیار خوش و شیرین باشد تل

خ گردد از آن طرفی و پر وبا گردد نمی رسد مردی از خوشی زندگی آن به دلخواه مگر رسانید او را از پیشامدهای ناگوارش رنجی و شبانگاه نكند از آن در بال ایمنی مگر صبح كرد بر پرهای دراز ترس فریب دهنده است آنچه در آن است فنا یابنده است فانیست هر كس كه در آن است سودی نیست در چیزی از چیزی از توشه های آن مگر پرهیزگاری هر كس كم كند از آن زیاد گرداند از آنچه ایمن گرداند او را و هر كس زیاد گرداند از آن زیاد كرده است از آنچه هلاك نماید او را و زایل می گردد پس از اندك زمانی از او بسا از اعتمادكننده به آن كه دردمند ساخت او را و بسا صاحب آرام گرفتنی به آن كه بر خاك افكند او را و بسا صاحب عظمتی كه گردانید او را بی مقدار و بسا صاحب تكبری كه بازگردانید او را خوار سلطنت آن گردنده است و زندگانی آن تیره است و آب شیرین آن شور است و شیرین آن تلخ است و طعام آن زهر است و ریسمان آن پوسیده است زنده آن در معرض مرگست و تندرست آن در معرض بیماریست ملك آن ربوده شده است و غالب آن مغلوب است و فراوانی آن نیستی است امان داده شدگان آن

[صفحه 86]

ربوده شده است آیا نیستید در جاهای آنانكه بودند پیش از شما درازتر از حیث عمرها و پاینده تر از حیث نشانه ها و دورتر از حیث آرزو و آماده تر از حیث شمار و انبوهتر از حیث لشكرها پرستیدند دنیا را چه پرستیدنی و برگزیدند آن را چه برگزیدنی سپس كوچ كردند از آن بدون توشه رساننده و نه مركبی راه پیماینده... آیا رسید به شما كه دنیا بخشید برای آنان نفسی را به عوضی یا یاری داد ایشان را با كمك رسانیدنی یا نیكو گردانید برای آنان همراهی را بلكه برسانید ایشان را به حادثه های سنگین و سست كرد ایشان را به محنتهای كوبنده و جنبانید ایشان را حادثه های ناروا و به خاك مالید ایشان را به روی دماغها و لگدكوب كرد آنها را به دستها و پاها و یاری داد بر ضرر ایشان گردش روزگار به تحقیق دیدند تغییر آن را از خوشی به ناخوشی برای كسی كه نزدیك شد بر آن و برگزید آن را و اعتماد نمود بر آن تا كوچ كردند از آنها برای جدائی دائمی و آیا توشه داد ایشان را جز گرسنگی یا فرودآورد ایشان را جز به تنگی یا روشنی داد برای ایشان جز تاریكی یا از پی آورد ایشان را جز پشیمانی آیا این را برمی گزینید یا به سوی آن دل می بندید یا بر آن حریص می شوید پس بد خانه ایس

ت دنیا برای كسی كه متهم نكند آن را و نباشد در آن بر هراس از آن و برآئید در حالیكه می دانید شما ترك كننده هستید آن را و كوچ كننده اید از آن و پند گیرید در آن به آنانكه گفتند كیست سخت تر از ما از حیث توانائی برداشته شدند به سوی قبرهاشان پس خوانده نمی شوند سواران و فرودآورده شدند به قبرها پس خوانده نمی شوند مهمانان و قرار داده شد برای آنان از روی زمین قبرها و از خاك كفنها و از استخوانهای پوسیده همسایه ها پس آنان همسایگانند جواب نمی دهند خواننده را و بازنمی گردانند مستمرا و باك ندارند از نوحه و زاری اگر باران به آنها باریده شود شاد نمی شوند و اگر باران نبارد ناامید نمی شوند گردهمند و آنان تنهایند و همسایه اند و آنان از هم دورند نزدیكانند همدیگر را زیارت نمی كنند خویشاوندانند اظهار خویشی نمی كنند بردبارانند كه رفته است كینه های ایشان و نادانند كه مرده است كینه های آنان ترسیده نمی شود دردمند ساختنشان و امید گرفته نمی شود دفع نمودنشان عوض كردند پشت زمین را بدرون آن و فراخی را به تنگی و... را به فریبی و روشنی را به تاریكی پس آمدند به درون آن همانطور كه جدا شدند از آن پابرهنگان و تن برهنگان كه كوچ كردند از آن با كردا

رهایشان به سوی زندگانی جاودانی و سرای ماندگاری همچنانكه فرمود خداوند پاك همانطور كه آفریدیم اول آفریدن را اعاده می كنیم آن را وعده ایست بر ما مائیم انجام می دهیم.


صفحه 85، 86.